موانعی که میتواند احیای روابط تهران- قاهره را کند کند
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۱۷۱۲۲
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها - راهبرد معاصر نوشت: تغییرات پویای منطقهای و بینالمللی و اراده مقامهای ارشد جمهوری اسلامی ایران و مصر موجب ابراز امیدواری بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران حوزه غرب آسیا برای شکست طلسم 40 ساله احیای روابط دو کشور بزرگ جهان اسلام شده است.
به نظر میآید ازسرگیری روابط تهران و ریاض و کمرنگ شدن ساز مخالف امارات موجب ایجاد انگیزه برای دولت عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر برای بازگشت به ریل مذاکره با ایران برای احیای روابط دوجانبه شده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتوگوی گرم سیسی و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در حاشیه نشست بغداد در سال 2021 میلادی، دیدار هیئتهای ایرانی و مصری در عمان، دیدار وزیر اطلاعات مصر و معاون رئیس جمهور کشورمان در نوامبر 2022 میلادی و استقبال رهبر انقلاب اسلامی از احیای روابط با مصر در دیدار با سلطان عمان نشان دهنده جدی بودن این دور از مذاکرات دو کشور است.
با وجود این، به نظر میآید این روند طولانی تحت تأثیر متغیرهای مثبت و منفی قرار دارد و برآیند فرصتها و تهدیدهای احیای روابط تهران و قاهره است که میتواند عادی سازی روابط دو کشور را عقب بیندازد یا آنکه به سرانجام برساند.
موازنه در برابر بلوکها و اتحادهای جدید منطقهای
احیای احتمالی روابط ایران و مصر به معنای پایان یافتن اختلافات و رقابتهای طبیعی میان دو کشور نیست. همکاری عملگرایانه بهترین واژه برای توصیف روابط احتمالی دو کشور در آینده نزدیک است.
پرونده تثبیت جایگاه بشار اسد، رئیسجمهور سوریه و بازگشت دمشق به اتحادیه عرب در بُعد منطقهای و روابط راهبردی با چین و روسیه در بُعد بینالمللی میتواند نقطه همکاری میان ایران و مصر باشد.
علاوه بر این، دو کشور منافع مشترکی برای کنترل وضعیت امنیتی در نوار غزه دارند. عملیاتی شدن پروژه «الشام الجدید» میان کشورهای مصر، اردن، عراق و پیوستن احتمالی سوریه و عراق به این روند بدون چراغ سبز ایران و محور مقاومت امکان پذیر نخواهد بود.
پس از مصاحبه محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان با شبکه فاکس نیوز و انتشار تصویر دیدار ترکی الفیصل با وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی، سیگنالهای رسیده حاکی از نزدیک بودن عادی سازی روابط ریاض و تلآویو است. با بهبود روابط محور ترکی- قطری و بلوک محافظهکار عرب با رژیم صهیونیستی، میدان بازیگری برای ایران و مصر محدودتر خواهد شد.
در چنین شرایطی مصریها برای عقب نماندن از روندهای منطقهای تلاش میکنند به سمت بهبود روابط با اعضای محور مقاومت حرکت کنند و حضور پررنگ تری در بازارهای انرژی و بازسازی زیرساختها در عراق و سوریه داشته باشند.
رقابت بر سر مسیرهای کریدوری
پس از روی کارآمدن دولت جو بایدن رئیسجمهور آمریکا، بلوک محافظهکارانه عرب با برداشتن محاصره قطر در نشست العلا و حرکت به سمت بهبود روابط با ترکیه تصمیم گرفت از وضعیت تهاجمی در حوزه سیاست خارجی فاصله بگیرد و به سمت بازتعریف نظم منطقهای حرکت کند.
پس از آب شدن یخ روابط محور اخوانی و محافظهکار عرب، به نظر میآید دولت بایدن در تلاش است با سرعت بخشیدن به روند عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به سمت یکپارچه سازی غرب آسیا گام بردارد. غرب آسیای یکپارچه به غرب کمک خواهد کرد بتواند شبه قاره هند را به اروپا متصل کند و مسیرهای کریدوری یک کمربند- یک جاده و شمال- جنوب را به حاشیه براند.
با نهایی شدن این ایده، ایران و مصر به دلیل شرایط سیاسی منطقه و موقعیت ژئوپلیتیکی از کریدورهای اقتصادی کنار گذاشته میشوند و منافعشان در بلندمدت به خطر خواهد افتاد. برهمین اساس، ایران و مصر به عنوان دو بازیگر کلیدی در آستانه تنگه هرمز و کانال سوئز از جایگاه مهمی برای تأثیرگذاری در روندهای جدید و در صورت لزوم خراب کردن بازی سایر بازیگران برخوردارند.
مخالفت واشنگتن- تلآویو
معماری امنیتی مصر در منطقه غرب آسیا بر پایه روابط نزدیک نظامی- امنیتی با آمریکا و پیمان صلح کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی بنا شده است. ارتش مصر از سال 1946 میلادی تاکنون تحت برنامه تأمین مالی نظامی کشورهای خارجی قریب به 85 میلیارد دلار از دولت آمریکا دریافت کرده است.
این کمک مالی از سال 1979 میلادی، همزمان با صلح قاهره و تلآویو و پیروزی انقلاب اسلامی ایران افزایش یافت و تا امروز تداوم داشته است. علاوه بر این، واشنگتن از سال 2013 میلادی تحت برنامه USAID بیش از 30 میلیارد دلار برای سرمایه گذاری در این کشور عربی اختصاص داد.
در بحبوحه شیوع کرونا آمریکاییها 19.3 میلیون دلار برای کاهش اثرات اجتماعی- اقتصادی و کمک به بخش بهداشت و درمان مصر اختصاص دادند. دولت بایدن نیز در مجموع 1.4 میلیارد دلار کمک بلاعوض برای خرید و نگهداری تجهیزات نظامی، علاوه بر آموزش نیروهای مسلح مصری اختصاص داده است.
وابستگی شدید دولت نظامی مصر به آمریکا سبب میشود قاهره برای نزدیکی به ایران موضع محافظهکارانهای اتخاذ کند و ترجیح دهد در جریان پروژههای منطقهای تهران را از لیست دولتهای دوست یا همکار خارج کند. علاوه بر این، روابط عمیق میان سرویس اطلاعاتی مصر و رژیم صهیونیستی سبب میشود این رژیم از نفوذ گستردهای برای جلوگیری از بهبود روابط میان دو کشور بزرگ غرب آسیا برخوردار باشد.
برخی کارشناسان امور غرب آسیا معتقدند تلآویو از نوعی حق وتو برای جلوگیری از ارتقای روابط دیپلماتیک ایران و مصر برخوردار است.
سایه سنگین بدبینی تاریخی
با وجود تلاشهای حوزه علمیه قم و الازهر مصر برای تقریب مذاهب اسلامی و از بین بردن ریشههای فرقهگرایی در جهان اسلام، حکومتهای پیشین ایران (پهلوی) و مصر ترجیح دادند با تکیه بر عناصر ملیگرایی به تاریخ 8 هزار ساله روابط دو ملت و جنگهای انجام شده میان شاهان ایرانی و مصری اشاره کنند.
حکومت سلسله فاطمیون (909 – 1171 میلادی) بر جغرافیای مصر موجب ایجاد بدبینی تاریخی میان برخی گروههای مصری؛ بهویژه سلفیها در زمینه ارتباط با شیعیان شده است. روابط نزدیک محمدرضا پهلوی با انور سادات، رئیس جمهور وقت مصر سبب شد مصر به یکی از مخالفان سرسخت انقلاب اسلامی ایران بدل شود.
علاوه بر این، انعقاد توافق کمپ دیوید میان آمریکا و رژیم صهیونیستی موجب شد تهران انتقادهایی به حکومت وقت مصر وارد کند و روابط دو کشور به صورت رسمی در سال 1980 میلادی قطع شد. در جریان تجاوز صدام، دیکتاتور عراقی به تمامیت ارضی ایران، دولت وقت مصر یکی از حامیان نظامی عراق برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و اشغال تهران بهوسیله بعثیها بود.
البته در دوران حسنی مبارک، رئیسجمهور اسبق مصر بار دیگر روابط تهران و قاهره به حالت عادی درآمد، اما هیچوقت سطح روابط دیپلماتیک دو کشور ارتقا نیافت. حتی زمانی که محمد مرسی، رئیسجمهور سابق مصر بر اریکه قدرت تکیه زد و برای شرکت در کنفرانس جنبش غیرمتعهدها (عدم تعهد) راهی تهران شد، اقدامش موجب نشد مصریها برای بازسازی روابط با جمهوری اسلامی ایران گامهای جدی بردارند.
به نظر میآید در مسیر عادیسازی روابط دولتهای ایران و مصر لازم باشد ارتباطات اجتماعی میان دو ملت افزایش یابد و گفتوگوهای فرهنگی برای حل سوءتفاهمهای تاریخی و بازسازی ذهنیت ایرانیان و مصریها نسبت به یکدیگر در دستور کار قرار بگیرد.
بهره سخن
با سرعت گرفتن تغییرات ژئوپلیتیکی- ژئواکونومی در منطقه غرب آسیا، الگوی سنتی دوستیها و دشمنیها از بین رفته است و کشورها سعی میکنند سیاست تنش صفر با همسایگان را در دستور کار خود قرار دهند. انعقاد توافق پکن میان تهران و ریاض گامی بلند در راستای حل اختلافات سیاسی- اقتصادی بلوک محافظهکار عرب و محور مقاومت در منطقه غرب آسیا بود.
در دوران جدید، ایران و مصر تلاش میکنند بهوسیله کانالهای بغداد و مسقط روند گفتوگوهای امنیتی را ادامه دهند و زمینه احیای روابط و شکست طلسم تاریخی را فراهم کنند. در این مسیر متغیرهایی همچون دخالت بازیگران ثالث و کلیشههای تاریخی میتوانند به عنوان موانع جدی روند احیای روابط تهران و قاهره را کند کنند./محمد بیات، کارشناس مسائل بینالملل
پایان پیام/ت
منبع: فارس
کلیدواژه: تهران قاهره راهبرد معاصر احیای روابط عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی روابط تهران نظر می آید اسلامی ایران بهبود روابط احیای روابط ایران و مصر محافظه کار رئیس جمهور منطقه ای روابط دو غرب آسیا دو کشور تل آویو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۱۷۱۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا « راه حل دو کشوری » میان فلسطین و اسرائیل ممکن است؟/ چالش های پیش روی کشور مستقل فلسطین چیست؟
به گزارش جماران، از زمان آغاز جنگ غزه در اکتبر 2023 مسئله ضرورت تشکیل کشور مستقل فلسطین بیش از پیش در محافل سیاسی و البته رسانه ای مطرح شده است. نشریه آنلاین و مکتوب «هیل» که نزدیک به کنگره ایالات متحده محسوب می شود، در تازه ترین نوشتار به چالش های پیش روی راهکار تشکیل دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین پرداخته و می نویسد:
در حال حاضر هر کسی که میخواهد در جریان اصلی بحث خاورمیانه در نظر گرفته شود، باید حمایت جدی خود را از «راهحل دو کشوری» برای درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها اعلام کند. راه حل دو کشوری یعنی وجود دولت اسرائیل که در ماه مه 1949 در سازمان ملل پذیرفته شده در کنار یک کشور فلسطین که یک دولت ناظر غیرعضو در سازمان ملل متحد شناخته می شود. اما علامت سوال بزرگ این است: کشور فلسطین چگونه خواهد بود؟
با به راه افتادن موجی از احساس های ضداسرائیلی در سطح بین المللی، حماس هم درباره راه حل دو دولتی موضع گیری کم سابقه ای داشته است.
خلیل الحیه که نماینده شهر غزه در شورای قانونگذاری فلسطینی و یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس مستقر در قطر است، در یکی از تازه ترین اظهار نظرها در این باره گفته بود که حماس حاضر است با یک آتشبس پنج ساله یا بیشتر با اسرائیل موافقت کند و در صورت ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، سلاحهای خود را روی زمین گذاشته و به یک حزب سیاسی تبدیل خواهد شد. او همچنین تاکید کرد که حماس آمادگی دارد به سازمان آزادیبخش فلسطین بپیوندد تا یک دولت واحد برای غزه و کرانه باختری تشکیل شود. او در بخش دیگری از این مصاحبه تاکید کرد که «حماس آمادگی دارد حدود کشور فلسطینی را بر اساس قطعنامههای بینالمللی که تاکید دارد باید در امتداد مرزهای پیش از جنگ ۱۹۶۷ تشکیل شود، بپذیرد.»
با این حال، الحیه به طور جداگانه به یک روزنامه عربی مستقر در لندن گفت که هرگونه توافق با اسرائیل صرفاً یک اقدام موقت خواهد بود و بر تعهد به «حق تاریخی بر تمام سرزمین های فلسطینی» تاکید کرد. منظور او از سرزمین تاریخی فلسطین منطقه ای است که شامل کشور کنونی اسرائیل هم می شود.
این چندان تعجب آور نیست: منشور تأسیس حماس در سال 1988، ادعای «هر وجب از فلسطین» را دارد، که آن را به عنوان «سرزمین وقف اسلامی که تا روز قیامت برای نسلهای مسلمان وقف شده است» توصیف میکند.
منشور در سال 2017 به روز شد، اما تجدید نظر این سند در این بخش عمیقاً مبهم ماند و ادبیات آن به گونه ای بود که می توانستیم مفهوم «دولت فلسطین در مرزهای قبل از جنگ شش روزه 1967» را از آن به دست آوریم. اما خالد مشعل، رئیس وقت دفتر سیاسی حماس، در آن زمان به الجزیره گفت: «اصول ملی ما بدون تغییر باقی مانده است. هیچ تناقضی وجود ندارد.»
بنابراین، احتمال دستیابی حماس و دولت اسرائیل به یک درک متقابل قابل درک از «راه حل دو کشور» اندک است. حتی اگر ایده دو کشور را در سناریویی بپذیریم که در آن حماس تمایل خود را برای نابودی کشور اسرائیل رد کند، یک کشور مستقل فلسطینی چگونه خواهد بود؟
اولین مانع بزرگ این است که دو مرکز جمعیت فلسطین، کرانه باختری و نوار غزه، به هم پیوسته نیستند. حتی در باریک ترین حالت، فاصله بین این دو منطقه 25 مایل است، با قلمروی بین آنها که مطلقاً هیچ چشم اندازی برای رها کردن این منطقه توسط اسرائیل وجود ندارد. یک کشور فلسطینی از دو منطقه مجزا تشکیل خواهد شد که بیش از دو میلیون نفر در غزه و نزدیک به سه میلیون نفر در کرانه باختری باشند.
به جز کشورهایی با مناطق بسیار کوچکتر، مانند استان محصور روسیه کالینینگراد، و کشورهای جزیره ای، به سختی می توان به یک کشور موفق و پایدار متشکل از دو نهاد «کمابیش مساوی اما از نظر جغرافیایی مجزا» فکر کرد. از سال 1947 تا 1971، پاکستان شامل سرزمینی بود که ما اکنون به عنوان پاکستان و بنگلادش مدرن می شناسیم (بنگال شرقی 1947-55، پاکستان شرقی 1955-71)، اما این ترتیب کمتر از 25 سال پس از یک جنگ خونین برای استقلال از هم پاشید و میلیون ها غیرنظامی کشته شدند.
در مرحله بعد اگر این گسست جغرافیایی را هم بپذیریم، خود کرانه باختری یک واحد همگن نیست. این منطقه در سال 1967 توسط اسرائیل تصرف شد و دولت فلسطین، در زمان محمود عباس، رئیس جمهور 88 ساله - که اکنون در نوزدهمین سال از دوره چهار ساله ریاست جمهوری خود است - تنها حدود دو سوم کرانه باختری را در اختیار دارد. صدها منطقه انفرادی حدود 400000 نفر از جمعیت را مهاجران یهودی تشکیل می دهند.
واقعیت بیرحمانه این است که در هر یک از بخشهای کشور فعلی فلسطین، حکومت محدودی وجود دارد و در حالی که میتوان دیدگاههای متفاوتی در مورد دلایل آن داشت، هیچ دولت منسجم و یکپارچهای وجود ندارد تا در صورت به رسمیت شناختن بینالمللی کنترل را به دست بگیرد. حماس از سال 2007 نوار غزه را تحت کنترل دارد، در حالی که فتح، بزرگترین جناح سازمان آزادیبخش فلسطین، در کرانه باختری تسلط دارد و این دو رقیب سرسختی هستند که رابطه پرتنشی را با هم تجربه می کنند.
تعدادی از عوامل پیچیده دیگر نیز وجود دارد. اقتصاد غزه که همیشه درهم و برهم بوده، پس از تهاجم اسرائیل ویران شده است. فساد در هر دو بخش از دولت فلسطین رایج است. نقض حقوق بشر گسترده است. بدهی ملی بیش از 8 میلیارد دلار، حدود یک پنجم تولید ناخالص داخلی وجود دارد. جمعیت «پناهنده» 5.9 میلیون نفری وجود دارد که برخی از آنها در اردن، لبنان و سوریه زندگی می کنند و تشکیلات خودگردان ملی فلسطین بر حق بازگشت همه آنها تاکید دارد.
حمایت از «راه حل دو دولتی» برای پایان دادن به درگیری بین اسرائیل و فلسطینی ها به عنوان یک شعار خوب است. اما واقعیت این است که این اتفاق نمی تواند به زودی رخ دهد. اجرای این طرح آهسته و پرهزینه خواهد بود و نیاز به سرمایه گذاری خارجی هنگفت دارد و اصلاً مشخص نیست که آیا یک سیاست حتی در درازمدت جواب می دهد یا خیر.
گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد ایالات متحده «امیدوار» است که حماس شرایط جدید آتشبس پیشنهادی اسرائیل را بپذیرد، که اولین گام در مسیری طولانی خواهد بود.
ما می توانیم برخی از عناصر ضروری در این مرحله را بپذیریم:
-اسرائیل باید به طور منطقی بتواند احساس کند که امنیت آن تضمین شده است.
-نمایندگان فلسطین باید متقاعد شوند که روندی وجود دارد که می تواند به حاکمیت پایدار فلسطین منجر شود.
-حماس در شکل کنونی اش نمی تواند بخشی از معماری پس از جنگ باشد.
-فلسطینی ها به تعهدات واقعی و جدی سایر کشورهای عربی نیاز خواهند داشت.
-راه حل دو کشوری باید از یک فکر ایده آل گرایانه خارج شده و و الهام بخش روشی عملی برای تغییر وضعیت شود.